هادی قادریانی؛ ایراندخت فیاض؛ مصطفی قادری؛ اکبر راهنما
چکیده
چکیدهپژوهش حاضر باهدف پاسخ به این سؤال که نگرش نسبت به دانش چه الزاماتی را برای عناصر برنامه درسی به دنبال خواهد داشت؛ به بررسی تحولات دانش از دیدگاه پستمدرنیسم با تأکید بر دیدگاه فوکو پرداخته است. این پژوهش دارای رویکرد کیفی است که با روش مرور نظاممند صورت پذیرفت. محیط پژوهش (جامعه آماری) تمام تألیفات و مقالات مربوط به پستمدرنیسم، ...
بیشتر
چکیدهپژوهش حاضر باهدف پاسخ به این سؤال که نگرش نسبت به دانش چه الزاماتی را برای عناصر برنامه درسی به دنبال خواهد داشت؛ به بررسی تحولات دانش از دیدگاه پستمدرنیسم با تأکید بر دیدگاه فوکو پرداخته است. این پژوهش دارای رویکرد کیفی است که با روش مرور نظاممند صورت پذیرفت. محیط پژوهش (جامعه آماری) تمام تألیفات و مقالات مربوط به پستمدرنیسم، فوکو و برنامه درسی بود که با نمونه گبری هدفمند و با کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی از سال 1383 تا 1400 انتخاب شد. یافتهها: نشان دادهاند که در دیدگاه پستمدرنیسمی فوکو، آنچه در دوران مدرن هست نه پیشرفت است و نه نشانی از پیدایش پیوندی میان دانش و آزادی بدانسان که پیشروان و نمایندگان روشنگری چشم داشتهاند؛ بلکه پیوند روزافزون دانش و سلطه است. بهزعم فوکو، هیچ رابطهی قدرتی بدون تشکیل حوزهای از دانش متصور نیست و هیچدانشی هم نیست که متضمن روابط قدرت نباشد از دیدگاه فوکو، این خوانش درزمینه عناصر برنامه درسی منتج به نتایجی از قبیل توجه به تعلیم و تربیت انتقادی و متکثر، درنظرگرفتن آموزش همگانی بهعنوان بسط فناوری انضباطی، توجه به برنامه درسی بهعنوان یک جریان سیاسی در مقابل یک فعالیت خنثی و توجه به مکانیسمهایی از قبیل نظارت، ردیابی و کمی سازی در تعلیم و تربیت خواهد شد. همچنین. الزامات این نگاه به دانش برای عناصر برنامه درسی، دربرگیرنده مواردی از قبیل توجه به آموزشوپرورش انتقادی، تردید در پذیرش محتوای آموزشی بهعنوان غیر تاریخی، خنثی، جدا از ارزش و قدرت، توجه به تکثر و عدم تمرکز در آموزشوپرورش خواهد شد.
شیوا جلایری لایین
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی رویکردها و نظریه های حمایت کننده از فرهنگ بومی انجام شد. در این راستا ابتدا کلیه پژوهش ها و اسناد با استفاده از روش مرور سیستماتیک شناسایی شده و سپس مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفتند. نتایج نشان داده که سه دسته رویکرد در مبانی نظری به عنوان عوامل پیش برنده و حمایت کننده از بومی سازی برنامه های درسی وجود دارند ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی رویکردها و نظریه های حمایت کننده از فرهنگ بومی انجام شد. در این راستا ابتدا کلیه پژوهش ها و اسناد با استفاده از روش مرور سیستماتیک شناسایی شده و سپس مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفتند. نتایج نشان داده که سه دسته رویکرد در مبانی نظری به عنوان عوامل پیش برنده و حمایت کننده از بومی سازی برنامه های درسی وجود دارند که یک دسته جنبه تجویزی دارند و بیشتر برای توصیف عناصر برنامه درسی مانند محیط یادگیری، نوع آموزش، نقش دانش آموز و ...دستوالعمل هایی را در این زمینه ارائه می دهند . دسته دیگر بیشتر نگاه رهایی بخشی داشته که ایجاد هوشیاری در افراد جهت دفاع از حقوق انسانی و تفاوت های فرهنگی را سرلوحه رسالت خود قرار می دهند و در قالب نگرشهای نو در برنامه درسی ظاهر شده اند . دسته دیگر نیز نگاه ایدئولوژی داشته و برای طراحی برنامه درسی بومی حدود ثغور ها را مشخص نموده است. اما در بحث انتخاب و تطبیق پذیری تئوری منتخب مشخص شده که تئوری درخت از نظریه چنگ بالاترین مطابقت پذیری را با برنامه درسی بومی در کشور چند قومیتی ایران دارد. لذا این تئوری می تواند به عنوان مبانی نظری پیش برنده و حمایت کننده و همسو با بومی سازی به عنوان تکیه گاه در طراحی الگوهای بومی سازی برنامه های درسی در ایران کثیرالقوم قرار گیرد
اکبر جدیدی محمدآبادی؛ فریبا درتاج؛ آزیتا سلاجقه
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتب فارسی دوره ابتدایی از حیث توجه به شکوفاسازی مهارتهای نوشتاری و درک و فهم دانشآموزان است تا از این طریق متوجه بشویم که چه میزان به این دو مهارت در کتب فارسی پرداخته اند. این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی و با توجه به ماهیت مقیاس اندازهگیری از نوع اسمی است. پژوهش حاضر از لحاظ اجرا از نوع توصیفی_ ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتب فارسی دوره ابتدایی از حیث توجه به شکوفاسازی مهارتهای نوشتاری و درک و فهم دانشآموزان است تا از این طریق متوجه بشویم که چه میزان به این دو مهارت در کتب فارسی پرداخته اند. این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی و با توجه به ماهیت مقیاس اندازهگیری از نوع اسمی است. پژوهش حاضر از لحاظ اجرا از نوع توصیفی_ تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کتب فارسی مقطع ابتدایی دانشآموزان(پایه اول تا ششم) در سال تحصیلی1402_1403 است. روش نمونه گیری به شیوه تمام شمار بود. ابزار اندازه گیری داده ها چک لیست نحلیل محتوای کتب فارسی دوره دبستان، محقق ساخته بوده که بر مبنای مولفه های مهارت نوشتاری و درک و فهم ساخته شده است. مولفه های مهارت نوشتاری شامل نوشتن غیر فعال، نوشتن نیمه فعال و نوشتن فعال می شود. مولفه درک و فهم، درک مطلب، است که تمامی کتب نوشتاری و خوانداری دوره دبستان بر اساس چک لیست خودساخته مورد تحلیل قرار گرفت. نتیجه ای که از این تحلیل بدست آمد میتوان گفت به طور کلی از مجموع دادههای موجود، بیشترین داده مربوط به کتاب نوشتاری است. پایه و اساس مهارت نوشتاری و درک و فهم از دوره دبستان آغاز می شود. در درک و فهم کتاب خوانداری توجه بیشتری نسبت به درک مطلب دارد و بین پایه های مختلف در میزان مطالب موجود بحث نوشتاری و درک و فهم تفاوت معنی داری وجود دارد.
لیلا حبیبی
چکیده
تتدریس به عنوان یک رویکرد هنری زیباشناسانه، مربیان را قادر میسازد تا با مجموعه ای از اقدامات عملی که مبننی بر قضاوت های فردی ناوابسته به نظم از پیش تعیین شده است در موقعیت های پیچیده کلاسی مانند یک هنرمند ظاهر شوند. در واقع هدف اصلی این پژوهش بهرهگیری از سه اصطلاح اساسی درعلم (سیستم، آنتروپی و پلیمورفیسم) به منظور تحلیل دو موضوع ...
بیشتر
تتدریس به عنوان یک رویکرد هنری زیباشناسانه، مربیان را قادر میسازد تا با مجموعه ای از اقدامات عملی که مبننی بر قضاوت های فردی ناوابسته به نظم از پیش تعیین شده است در موقعیت های پیچیده کلاسی مانند یک هنرمند ظاهر شوند. در واقع هدف اصلی این پژوهش بهرهگیری از سه اصطلاح اساسی درعلم (سیستم، آنتروپی و پلیمورفیسم) به منظور تحلیل دو موضوع مهم در عرصه تعلیم و تربیت (تدریس و برنامه درسی) است. در پژوهش حاضر در ابتدا، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی رابطه تدریس با برنامه درسی و نقشهای معلم در کیفیت مؤثر تدریس مورد بررسی قرار میگیرد. در نهایت نیز دیدگاه آنتروپی در رابطه برنامه درسی با تدریس و رابطه بین پلیمورفیسم و آنتروپی تشریح میگردد. نتایج پژوهش حاکی از این است، که رابطه تدریس با برنامه درسی دارای آنتروپی منفی است. ازطرفی لزوم نقشهای متعدد معلم در برنامهدرسی باعث میگردد، که اینرابطه را می توان پلیمورفیسم (چندریختی) نامید. نتیجه این پژوهش میتواند در درک رابطه تدریس با برنامه درسی و نقشهای معلم در کیفیت تدریس آموزش مورد استفاده قرار گیرد.
فهیمه مسلمی؛ بابک شمشیری؛ امین ایزدپناه
چکیده
یکی از جدیترین فعالیتهایی که در زمینه آموزش مهارتهای فکری انجام شده است، برنامه فلسفه برای کودکان (فبک) است. صاحبنظران تعلیم و تربیت داستان را بهترین نثر برای برقراری ارتباط و ابزار مناسبی برای پرسش و پاسخ با کودکان میدانند و معتقدند، ذهنیت فلسفی در کودکان از طریق داستان شکل میگیرد. از این رو هدف از پژوهش پیشرو شناسایی مؤلفههای ...
بیشتر
یکی از جدیترین فعالیتهایی که در زمینه آموزش مهارتهای فکری انجام شده است، برنامه فلسفه برای کودکان (فبک) است. صاحبنظران تعلیم و تربیت داستان را بهترین نثر برای برقراری ارتباط و ابزار مناسبی برای پرسش و پاسخ با کودکان میدانند و معتقدند، ذهنیت فلسفی در کودکان از طریق داستان شکل میگیرد. از این رو هدف از پژوهش پیشرو شناسایی مؤلفههای تفکر فلسفی در کتاب داستان پینوکیو است. بهمنظور دستیابی به این هدف، داستان پینوکیو نوشته کارلوکلودی گزینش و مورد تحلیل قرارگرفته است. ملاک مقایسه در این پژوهش، استناد به مؤلفههای تفکر فلسفی از دیدگاه لیپمن بوده، که به سه بعد مؤلفههای تفکر انتقادی، خلاق و مراقبتی تقسیمبندی شده است. سپس باتوجه به چهارچوب نظری فراهم شده و با استفاده از روش تحلیل محتوای قیاسی، مؤلفه-های تفکر فلسفی در داستان یادشده شناسایی و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتهاست. یافتههای پژوهش نشان میدهد که این داستان از منظر مؤلفههای تفکر فلسفی از ظرفیت مناسبی برخوردار هستند و حضور این مؤلفهها در آن مشهود است. به این صورت که، این داستان در بعد تفکر خلاق نسبت به دو بعد دیگر یعنی تفکر انتقادی و مراقبتی غنای بیشتری داشتهاند.
مهدیه کریمی
چکیده
هدف از این پژوهش اولویتبندی مهمترین شاخصها و مؤلفههای الگوهای برنامهدرسی شایستگی محور است.از مهمترین موضوعات در حوزه برنامهدرسی، طراحی و ارائه الگوی برنامه درسی شایستگیمحور است، بطوری که اندیشمندان و پژوهشگران متعددی در این رابطه به نظریه پردازی پرداخته و الگوهای متعددی با مؤلفهها و شاخصههای متفاوت و گاهاً مشترک ارائه ...
بیشتر
هدف از این پژوهش اولویتبندی مهمترین شاخصها و مؤلفههای الگوهای برنامهدرسی شایستگی محور است.از مهمترین موضوعات در حوزه برنامهدرسی، طراحی و ارائه الگوی برنامه درسی شایستگیمحور است، بطوری که اندیشمندان و پژوهشگران متعددی در این رابطه به نظریه پردازی پرداخته و الگوهای متعددی با مؤلفهها و شاخصههای متفاوت و گاهاً مشترک ارائه نمودهاند. با توجه به تعدد الگوهای ارائه شده با وسعت شاخصهها و مؤلفه های مطرح شده در هر کدام از آنها شناسایی، ارزیابی و اولویتبندی این الگوها از منظر کاربرد و اثرگذاری بهتر، کاری بس دشوار است. از این رو بررسی و اولویتبندی مهمترین شاخصههای مطرح شده در این الگوها و شناسایی مؤلفههای پرتکرار که نشان دهنده اهمیت آن مؤلفه است میتواند از اهمیت بسیار بالایی برخوردار باشد. به همین منظور در این پژوهش با بهره گیری از رویکردی تطبیقی و به روشی توصیفی ـ تحلیلی به بررسی، شناسایی و ارزیابی مؤلفههای چهار الگوی برنامهدرسی شایستگی محور مطرح شده از سوی چادها(2006)، ریان(2011)، دیلمور و همکاران(2001) و ریچاردز (2013) پرداخته شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که شاخصهها و مؤلفههای پرتکرار و دارای اولویت در این الگوها، مؤلفه های آموزش، روشهای تدریس و ارزشیابی هستند. همچنین مؤلفههایی نظیر مصادیق شایستگی و فرآیند یادگیری نیز در اولویت بعدی قرار دارد. آنچه از یافتههای پژوهش حاصل گردید، این موضوع بود که شاخصهها و مؤلفههای مشترک و پرتکرار از نقش تعیین کنندگی بالاتری نسبت به مؤلفهها و شاخصههای کم تکرار برخوردارند، بنابراین استفاده از مؤلفههای پرتکرار در الگوهای پیشنهادی آتی میتواند اثرات مطلوبتری در حوزه برنامهدرسی شایستگی محور داشته باشد.