اصغر کرمی؛ مرتضی سمیعی زفرقندی؛ مریم صفرنواده
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه ها و اهداف برنامه درسی قصهگویی با روش کیفی بر پایه مصاحبه با متخصصان مرتبط انجام شده است. رویکر پژوهش از نوع کیفی است. جامعه آماری شامل کلیه خبرگان متخصصان برنامه درسی و اساتید آموزش ابتدایی در دانشگاهها که در برنامهریزی درسی و آموزش ابتدایی فعالیتهای پژوهشی دارند بود. برای انتخاب نمونه، از روش ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه ها و اهداف برنامه درسی قصهگویی با روش کیفی بر پایه مصاحبه با متخصصان مرتبط انجام شده است. رویکر پژوهش از نوع کیفی است. جامعه آماری شامل کلیه خبرگان متخصصان برنامه درسی و اساتید آموزش ابتدایی در دانشگاهها که در برنامهریزی درسی و آموزش ابتدایی فعالیتهای پژوهشی دارند بود. برای انتخاب نمونه، از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد. هدف از این کار، این بود که احتمال حضور همه صاحبنظران این حوزه در نمونه افزایش یابد. پایه های نظری و مضامین اصلی از مصاحبه ها استخراج، کدگذاری و طبقه بندی شدند. توسط دو داور متخصص کدهای باز و مقوله های فرعی، مقوله های اصلی و در نهایت نولفه ها استخراج گردید. نتایج نشانگر مدل مفهومی است که دارای هفت بعد 1. مفهومی ساختن برنامه، 2. تشخیص، 3 انتخاب محتوا، 4. انتخاب تجربههای یادگیری، 5. اجرا، 6. ارزشیابی، 7. نگهداری برنامه میباشد که در مقولههای اصلی و فرعی کدگذاری شدند. بنابراین میتوان بر اساس الگوی آموزشی هاکینز، برای دروس دوره اول ابتدایی، برنامه درسی مبتنی بر قصه گویی طراحی کرد.
فرهاد شفیع پورمطلق؛ هانیه ملکی
چکیده
عدم کارآمدی برنامه های درسی علوم انسانی برای دانشجویان، مهمترین توجیه بازنگری آنهاست زیرا رشته های فعلی برای آینده ای که دانشجویان به آن ورود پیدا می کنند، از کارآمدی چندانی برخوردار نیست. در پژوهش حاضر ، دلالت های مبتنی بر یافته های مقالات علمی، با هم ترکیب شدند. روش پژوهش حاضر، شناسایی دلالت های حکمت بازنگری برنامه های درسی علوم ...
بیشتر
عدم کارآمدی برنامه های درسی علوم انسانی برای دانشجویان، مهمترین توجیه بازنگری آنهاست زیرا رشته های فعلی برای آینده ای که دانشجویان به آن ورود پیدا می کنند، از کارآمدی چندانی برخوردار نیست. در پژوهش حاضر ، دلالت های مبتنی بر یافته های مقالات علمی، با هم ترکیب شدند. روش پژوهش حاضر، شناسایی دلالت های حکمت بازنگری برنامه های درسی علوم انسانی مبتنی برآینده پژوهی است. پژوهش حاضر بر اساس روش فراترکیب (سندلوساکی و باروساو ،2007) تعیین شده و محیط پژوهش را کلیه مقالات منتشر شده طی سالهای 1371 تا 1400 تشکیل داده اند.شیوه نمونه گیری هدفمند و به شیوه اشباع نظری داده ها بوده است. لذا از بین 53 مقالات انتخاب شده اولیه 31 مقاله براساس داشتن شرایط ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل داده ها به شیوه کُد گذاری باز، محوری و انتخابی، تحلیل داده ها صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد،فرسودگی رشته ها، بی خاصیتی رشته ها، نظام مند نبودن رشته ها، بی تدبیر بودن رشته ها، ضعف ساختاری رشته ها، محدود بودن رشته ها، عملی نبودن رشته ها، پویا نبودن رشته ها، ایدئولوژی ضعیف رشته ها، میان رشته ای نبودن رشته ها،آسیب های جدی علوم انسانی موجود است و در نتیجه دلالت های بازنگری علوم انسانی بر این اساس باید تدوین و ارائه گردد.
ناهید ثامتی؛ فاطمه امامقلی وند؛ سعیده افضلی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل موثر و موانع عملکرد حرفهای معلمان انجام شد. روش پژوهش کیفی به شیوه تجربه زیسته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان فارغالتحصیلان رشته آموزش ابتدایی سال 95 تا 98 پردیسها و مراکز دانشگاه فرهنگیان کشوراست. حجم نمونه موردبررسی به نوع دیپلم ۱۲۰ نفر، به شیوه تصادفی خوشهای انتخاب شدند. افراد نمونه ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل موثر و موانع عملکرد حرفهای معلمان انجام شد. روش پژوهش کیفی به شیوه تجربه زیسته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان فارغالتحصیلان رشته آموزش ابتدایی سال 95 تا 98 پردیسها و مراکز دانشگاه فرهنگیان کشوراست. حجم نمونه موردبررسی به نوع دیپلم ۱۲۰ نفر، به شیوه تصادفی خوشهای انتخاب شدند. افراد نمونه مصاحبه نیمه ساختاریافته را بهصورت آنلاین پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل به شیوه تحلیل مضمون صورت پذیرفت. نتایج: عوامل مؤثر در عملکرد حرفهای معلم عبارتند از : بعد ساختاری: بیتوجهی به شأن و جایگاه معلم، نقائص سیستم آموزشی، حجم زیاد کتب درسی، تعداد زیاد دانش آموزان در کلاس، چالش سیستم نمره دهی ، بعد سازمانی: کمبود امکانات در مدارس، جو مدرسه، عدم همکاری اولیا، شرایط خاص آموزش در دوران کرونا، بعد اقتصادی: دغدغه مسائل مالی، بعد فردی: فقدان انگیزه معلم. موانع حرفه ای عبارتند از : بعد ساختاری: بیتوجهی به شأن و جایگاه معلم، نقائص سیستم آموزشی، حجم زیاد کتب درسی، تعداد زیاد دانش آموزان در کلاس، چالش سیستم نمره دهی ، بعد سازمانی: کمبود امکانات در مدارس، جو مدرسه، عدم همکاری اولیا، شرایط خاص آموزش در دوران کرونا، بعد اقتصادی: دغدغه مسائل مالی، بعد فردی: فقدان انگیزه معلمان
صابره بذرافشان؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ پرویز شریفی درآمدی؛ علی دلاور
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه ها و چارچوب آماده سازی دانشجو معلمان آموزش ویژه بر مبنای رویکرد شایستگی و اعتباریابی درونی آن بود. روش پژوهش آمیخته، از نوع طرح اکتشافی بود. در بخش کیفی اسناد، مقالات، کتاب ها که بواسطه جستجوی نظامند بدست آمدند و متن های استخراج شده از مصاحبه با 21 نفر از استادان متخصص و کارشناسان و صاحب نظران که به شیوه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه ها و چارچوب آماده سازی دانشجو معلمان آموزش ویژه بر مبنای رویکرد شایستگی و اعتباریابی درونی آن بود. روش پژوهش آمیخته، از نوع طرح اکتشافی بود. در بخش کیفی اسناد، مقالات، کتاب ها که بواسطه جستجوی نظامند بدست آمدند و متن های استخراج شده از مصاحبه با 21 نفر از استادان متخصص و کارشناسان و صاحب نظران که به شیوه هدفمند انتخاب شده بودند، مورد تحلیل محتوای قیاسی قرار گرفت. به منظور تعیین روایی تحقیق کیفی از مثلث سازی، بازبینی توسط مصاحبه شوندگان و بازبینی همکار و برای پایایی آن از توافق میان دو کد گذار استفاده گردید. جمع آوری داده ها در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و تحلیل محتوا از اسناد و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت. نتایج تحلیل محتوا منجر به شناسایی 14 مولفه برای الگوی آماده سازی دانشجو معلمان آموزش ویژه بر مبنای رویکرد شایستگی و 60 زیر مولفه آن شد که در قالب الگو ارائه گردید. ابتدا الگوی مفهومی و سپس الگوی روندی طراحی و تدوین گردید. به منظور بررسی اعتبار درونی الگو از پرسشنامه استفاده شد که روایی از طریق بررسی متخصصان و پایایی با آلفای کرونباخ 91.2/0 بدست آمد. نمونه شامل 42 نفر از متخصصان تکنولوژی آموزشی و آموزش ویژه بود. میانگین کل گویه ها 4.76 و بالاتر از میانگین فرضی3 بود و تفاوت میانگین معنا دار بود و با اطمینان 99 درصد می توان گفت الگوی طراحی شده از اعتبار درونی برخوردار است.
اشرف اصیلیان؛ حسین مومنی مهموئی؛ علی اکبر عجم
چکیده
هدف پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی برنامهیدرسی مکمل سازگار با مغز دانشآموزان ADHD بود.این پژوهش آمیخته، نوع اکتشافی بود در بخش کیفی از تحلیل اسنادی، تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه با 17 نفر از خبرگان انجام و در بخش کمی، پرسشنامهای با 10 مؤلفه و 180 خردهمؤلفه طراحی و با 40 نفر از خبرگان برنامهریزیدرسی، روانشناسی، علوم مغز اجرا شد. ...
بیشتر
هدف پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی برنامهیدرسی مکمل سازگار با مغز دانشآموزان ADHD بود.این پژوهش آمیخته، نوع اکتشافی بود در بخش کیفی از تحلیل اسنادی، تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه با 17 نفر از خبرگان انجام و در بخش کمی، پرسشنامهای با 10 مؤلفه و 180 خردهمؤلفه طراحی و با 40 نفر از خبرگان برنامهریزیدرسی، روانشناسی، علوم مغز اجرا شد. بر اساس بازخوردها، پرسشنامه اصلاح و در اختیار 419 نفر از خبرگان برنامهریزیدرسی، روانشناسی، علوم مغز و کارشناسان آموزش، مشاوره و معلمان مقطع ابتدایی مشهد قرار داده شد. اعتبار پرسشنامه را صاحبنظران تایید و روایی و پایایی دادهها به وسیله بررسی اعضا و آلفای کرانباخ (83/0) تائید شد. روش نمونهگیری کیفی، هدفمند و در بخش کمی از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای استفاده شد. برای اعتباریابی الگو از تحلیل مدلیابی معادلات ساختاری استفاده و با تحلیل عاملی مرتبه اول الگوی مزبور تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم نشان داد که مؤلفههای 11گانه (منطق، اهداف، محتوا، راهبردهای یاددهی یادگیری،ارزشیابی، فضای یادگیری، مواد و منابع، نقش معلم، زمان یادگیری، گروهبندی و ویژگیهای فراگیر )احصا شده بار عاملی کافی را برای پیشبینی الگوی برنامهیدرسی مکمل سازگار با مغز دانشآموزان ADHD دارند. همچنین شاخصهای(842/0=CMIN/DF)، (000/0= RMSEA)، (000/1 = CFI)، (005/1= TLI)،( 003/1 = IFI) و (974/ =RFI) بود. نتایج نشان داد که الگوی طراحی شده از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است.
طیبه اکبری پویانی؛ علی ستاری؛ سید یاسر حکیمی
چکیده
هدف از تحقیق حاضر قابل ارزیابی نمودن دیدگاه یکپارچگی دانش در برنامه درسی و بهره بردن از فواید آموزشی و تربیتی آن است؛ لذا از همه دیدگاه های علمی، فلسفی و دینی در تعیین معیارها استفاده شده است. در این مقاله اصول اساسی وحدت علوم بر اساس انطباق با اسناد بالادستی تعلیم و تربیت کشور و همسو با دیدگاه توحیدی مورد نظر قرار گرفته است. روش تحقیق ...
بیشتر
هدف از تحقیق حاضر قابل ارزیابی نمودن دیدگاه یکپارچگی دانش در برنامه درسی و بهره بردن از فواید آموزشی و تربیتی آن است؛ لذا از همه دیدگاه های علمی، فلسفی و دینی در تعیین معیارها استفاده شده است. در این مقاله اصول اساسی وحدت علوم بر اساس انطباق با اسناد بالادستی تعلیم و تربیت کشور و همسو با دیدگاه توحیدی مورد نظر قرار گرفته است. روش تحقیق حاضر تحلیل محتوا است که در تعریف شاخص های کیفی وحدت علوم و تطبیق آن بر کتابهای درسی علوم تجربی ابتدایی مورد استفاده بوده است. یافته های تحقیق حاکی است که شش معیار اصلی برای تقویت هدف وحدت علوم می توان ذکر نمود که عبارتند از : 1- رویکرد بین رشته ای(بر اساس 11 حوزه معرفتی طرح تحول)، 2- فلسفه علم، 3- تاریخ علم، 4- جهان بینی توحیدی و فطری، 5- شعارها و استعاره های علمی و تربیتی، 5- گفتگو و تعامل. در نتیجه گیری به نظر رسید کتابهای علوم تجربی ابتدایی در برخی شاخص های ذیل معیار اول قابل قبول و در برخی دیگر قابل قبول نیست. معیارهای دوم تا چهارم نیز وضعیت قابل قبولی ندارند. معیار پنجم شامل مشارکت، کار گروهی و بحث و بررسی در کلاس وضعیت قابل قبولی دارد.