سید علی خالقی نژاد؛ حسن ملکی؛ رضوان حکیم زاده
چکیده
در سال های اخیر بحثهای متعددی پیرامون جایگزین شدن دیدگاه پست مدرن به عنوان نوعی تفکر و نگاهی فرهنگی –اجتماعی به مسائل و باور های انسان ها با دیدگاه مدرنیسم در موضوعات مختلف در جریان است. عرصهی تعلیم وتربیت به شکل عام و برنامه درسی به شکل خاص نیز درگیر این جریان شده است. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای مبانی ...
بیشتر
در سال های اخیر بحثهای متعددی پیرامون جایگزین شدن دیدگاه پست مدرن به عنوان نوعی تفکر و نگاهی فرهنگی –اجتماعی به مسائل و باور های انسان ها با دیدگاه مدرنیسم در موضوعات مختلف در جریان است. عرصهی تعلیم وتربیت به شکل عام و برنامه درسی به شکل خاص نیز درگیر این جریان شده است. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای مبانی فلسفه پست مدرنیسم در برنامه درسی و نقد این مبانی با شاخصهای مبانی فلسفی تربیت اسلامی صورت گرفته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش اسنادی-تحلیلی صورت گرفته است. یافتههای حاکی از این است که مبانی فلسفه برنامه درسی پست مدرن در اصول هستی شناختی بر عدم اعتقاد به ماوراءطبیعت؛ در اصول انسان شناختی بر شکلگیری جوهر انسان از طریق روابط اجتماعی، تاریخی و فرهنگی؛ در اصول معرفت-شناختی بر رد عقلانیت، فطرت، وحی و حاکمیت زبان به عنوان محور آگاهی؛ در اصول ارزششناختی بر محوریت فرد و نسبی بودن اصول جهانشمول و در اصول زیبایی شناختی بر معیار ذهنی زیبایی و دوری از فهم ظاهری و غور در باطن تجارب هنری استوار است. در مقابل مبانی فلسفی تربیت اسلامی در اصول هستی شناختی معتقد به حقیقت ماوراء طبیعی؛ در اصول انسان شناختی بر اعتقاد به متکی بودن وجود حقیقی انسان بر روح؛ در اصول معرفت شناختی بر قابل وصول بودن معرفت؛ در اصول ارزش شناختی بر تکیه بر قرآن و مبانی دین اسلام و ارزشهای ثابت و متغیر؛ و در اصول زیبایی شناختی بر گرایش ذاتی انسان به زیبایی و عینی و ذهنی بودن زیباییها استوار است
رحیم مرادی؛ مرتضی مرادی؛ حسن ملکی؛ افسانه عبدلی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش طراحی یک مدل شایستگی برای برنامهریزان درسی است. روش پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، تحلیلی- استنتاجی توام با بهرهگیری از دیدگاههای متخصصین برنامهریزی درسی است. جهت تعیین مدل شایستگی برنامهریزان درسی، از متدولوژی 5 مرحلهای بیهام و مایر استفاده شد. بر این اساس در مرحله اول ادبیات موضوع و منابع ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش طراحی یک مدل شایستگی برای برنامهریزان درسی است. روش پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، تحلیلی- استنتاجی توام با بهرهگیری از دیدگاههای متخصصین برنامهریزی درسی است. جهت تعیین مدل شایستگی برنامهریزان درسی، از متدولوژی 5 مرحلهای بیهام و مایر استفاده شد. بر این اساس در مرحله اول ادبیات موضوع و منابع علمی بررسی گردید. در مرحله دوم طی فرایند مصاحبه که جامعه پژوهشی آن تمام متخصصین و نظریهپردازان برنامه-درسی در ایران بودند، از طریق روش نمونهگیری نظری با 18 نفر از متخصصین برنامه درسی، فهرستی از شایستگیهای مورد نیاز برنامهریزان درسی استخراج شد و در مرحله سوم فهرستی از شایستگیها براساس مرحله اول و دوم که شامل 30 مؤلفه بود تهیه و تکمیل گردید. در مرحله چهار، جهت اعتباریابی شایستگیهای مورد نیاز برنامهریزان درسی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که اعتبار آن از دید متخصصان مورد تأیید قرار گرفته و پایای آزمون با ضریب آلفای کرونباخ 88% تعیین گردیده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها پس از ثبت آنها در نرمافزار spss از آزمون T تک نمونهای برای اعتباریابی شایستگیها استفاده شد. در مرحله آخر مدل مفروض از شایستگیهای مورد نیاز برنامهریزان درسی، مشتمل بر22 گویه ارائه گردید .
علیرضا صادقی
چکیده
هدف این مقاله نقد نظریه برنامه درسی بازسازی اجتماعی است. در این نظریه کلیت برنامه درسی در خدمت تغییرات بنیادین جامعه بوده و معلم و دانشآموز بهعنوان کنشگران اصلی برنامه درسی، نقش اساسی در ایجاد اصلاحات اجتماعی جامعه ایفا میکنند. روش مورداستفاده در این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است و برای دستیابی به دادههای معتبر از روش «بررسی ...
بیشتر
هدف این مقاله نقد نظریه برنامه درسی بازسازی اجتماعی است. در این نظریه کلیت برنامه درسی در خدمت تغییرات بنیادین جامعه بوده و معلم و دانشآموز بهعنوان کنشگران اصلی برنامه درسی، نقش اساسی در ایجاد اصلاحات اجتماعی جامعه ایفا میکنند. روش مورداستفاده در این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است و برای دستیابی به دادههای معتبر از روش «بررسی مستندات» بهره گرفتهشده است. درمجموع چهار سؤال اصلی برای پژوهش حاضر طراحی و بر اساس آنها فرایند پژوهش شکلگرفته است. فرایند کار نیز بدینصورت بوده است که نخست منشأ و علت پیدایش نظریه بازسازی اجتماعی تبیین، سپس گزارههای اصلی آن استخراج و در ادامه ضمن معرفی پیشگامان این نظریه، دلالتهای آن برای برنامه درسی تبیین گردید. بررسی اسناد بالادستی کشور از یک سو و ارائه نقد و نظر اندیشمندان غربی و بررسی محاسن و معایب این دیدگاه از منظر ایشان بخش بعدی مقاله را تشکیل داده است. در پایان سعی شده است با ارائه بحث نسبتاً جامعی، امکان طراحی برنامه درسی با این رویکرد در نظام آموزش رسمی ایران مورد مداقه بیشتری قرار گیرد. یافتههای پژوهش نشان داد عملیاتی کردن آن دسته از گزارههای اصلاحگرایانه دیدگاه بازسازی اجتماعی که منطبق با اسناد بالادستی کشور نیز هست، میتواند جنبش نوینی در طراحی برنامه درسی ایران به وجود آورد. اما باید از طرح نظریات افراط گونه این نظریه بهویژه در خصوص تمرکززدایی، محوریت مدرسه و القاء اغراق گونه نقش معلم و دانشآموز در ایجاد تغییرات بنیادین در جامعه پرهیز نمود.
سعید مذبوحی؛ محسن حاجی تبارفیروزجائی؛ عبدالسعید محمدشفیعی
چکیده
مقدمه: ایدئولوژیهای برنامهدرسی یکی از مباحث اساسی و کلیدی حوزه برنامهدرسی است .مروری بر پیشینه نظری ایدئولوژیهای برنامهدرسی در دهه گذشته حاکی از آن است که توجه بسیار جدی به این موضوع شده و آثار و طبقهبندی متعددی در این زمینه ارائه گردیده است. بنابراین یکی از حوزههای مورد علاقه مکنیل وآیزنر، ایدئولوژیهای برنامهدرسی ...
بیشتر
مقدمه: ایدئولوژیهای برنامهدرسی یکی از مباحث اساسی و کلیدی حوزه برنامهدرسی است .مروری بر پیشینه نظری ایدئولوژیهای برنامهدرسی در دهه گذشته حاکی از آن است که توجه بسیار جدی به این موضوع شده و آثار و طبقهبندی متعددی در این زمینه ارائه گردیده است. بنابراین یکی از حوزههای مورد علاقه مکنیل وآیزنر، ایدئولوژیهای برنامهدرسی است .این مطلب را با نگاهی به نوشتههای این دو صاحبنظر میتوان دریافت. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن بررسی عمیق اندیشههای آیزنر و مکنیل در این زمینه، تنوع برداشتها از ایدئولوژیهای برنامهدرسی و دلایل آن را به گونهای منطقی به تصویر بکشد. برای نیل به این مقصود، ابتدا مروری بر اندیشههای هر دو صاحبنظر شده و پس از آن ، با تأملی دوباره در این ایدئولوژیها، نکات کلیدی اندیشههای این افراد استنتاج گردیده و در نهایت، با مقایسه ایدئولوژیهای برنامهدرسی آیزنر و مک نیل، تحلیل و نتیجهگیری انجام شده است. به طور کلی،نتایج این مقایسه نشان میدهد که ضمن مشابهتها ،تفاوت اساسی در فلسفه و جهانبینی این دو صاحب نظر وجود دارد.
محسن نوبخت پور؛ مهسا لازمی زارع
چکیده
یکی از بحثهای عمده تعلیم و تربیت دنیا تمرکز و تمرکززدایی در آموزش و پرورش است؛ نگاه ایستا به برنامه درسی از اثربخشی لازم برای آموزش و پرورش برخوردار نیست. بررسی آرای اکثر علمای تربیتی این دیدگاه را نشان میدهد. هدف از پژوهش حاضر این است که مدلی ارائه دهیم که با نگاهی پویا و با در نظر گرفتن مقتضیات محیطی برای پیمودن برنامه درسی در راه ...
بیشتر
یکی از بحثهای عمده تعلیم و تربیت دنیا تمرکز و تمرکززدایی در آموزش و پرورش است؛ نگاه ایستا به برنامه درسی از اثربخشی لازم برای آموزش و پرورش برخوردار نیست. بررسی آرای اکثر علمای تربیتی این دیدگاه را نشان میدهد. هدف از پژوهش حاضر این است که مدلی ارائه دهیم که با نگاهی پویا و با در نظر گرفتن مقتضیات محیطی برای پیمودن برنامه درسی در راه تمرکز و عدم تمرکز مسیر اثربخشی را مشخص کند. در این مدل تمرکز و عدم تمرکز فی نفسه بد یا خوب در نظر گرفته نشده است، بلکه مقتضیات محیطی است که مناسب یا نامناسب بودن درجه تمرکززدایی را مشخص می کند. پژوهش حاضر از نوع کیفی و ابزار جمع آوری اطلاعات مشاهده، مصاحبه و مطالعه ی کتابخانه ای میباشد. در این بحث ابتدا مدلهای ارائه شده توسط ایزدی و مهر محمدی بحث شده، سپس مدل پیشنهادی تحت عنوان مدیریت اقتضایی مسیر اثربخشی برای برنامه درسی ارائه شده است. در این مدل برای داشتن نگاهی پویا جهت تمرکززدایی برنامه ی درسی از نمودار مسیر اثربخشی مدد جسته ایم، به گونه ای که درجات تمرکز و عدم تمرکز را به صورت یک پیوستار در محور xها و شرایط محیطی را روی محور yها قرار داده شده است. سپس با در نظر گرفتن مقتضیات محیطی درجاتی از تمرکز و عدم تمرکز مشخص شده، به طور کلی با توجه به ویژگیهای این دو مسیر اثربخشی که نظام برنامه درسی برای رسیدن به اهداف خود باید آن را بپیماید، پیشنهاد شده است.
مریم صفرنواده؛ فریبرز محمدی فارسانی؛ احمد جعفری قوام آباد
چکیده
هدف پژوهش حاضر، ارائهی الگوی برنامهدرسی تلفیقی در آموزش دندانپزشکی عمومی ایران بوده است. در این پژوهش از روش کیفی استفاده شده است. ابتدا با مطالعات کتابخانهای و تحلیل و تفسیر اطلاعات حاصل از آن، انواع تلفیق ممکن در برنامه درسی دندانپزشکی و تجارب واقعی برخی از دانشگاههای معتبر جهان بررسی شد. سپس بر بنیاد استدلالهای نظری و دستاوردهای ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، ارائهی الگوی برنامهدرسی تلفیقی در آموزش دندانپزشکی عمومی ایران بوده است. در این پژوهش از روش کیفی استفاده شده است. ابتدا با مطالعات کتابخانهای و تحلیل و تفسیر اطلاعات حاصل از آن، انواع تلفیق ممکن در برنامه درسی دندانپزشکی و تجارب واقعی برخی از دانشگاههای معتبر جهان بررسی شد. سپس بر بنیاد استدلالهای نظری و دستاوردهای تجربی دانشگاههای معتبر، به طراحی و ارائه الگوی راهنما جهت تولید برنامهدرسی تلفیقی اقدام گردید و به شیوۀ نظری اعتبارسنجی شد. از بررسی تجارب دانشگاههای مختلف در تلفیق برنامهدرسی دندانپزشکی، این نتیجه حاصل شد که عنایت این دانشگاهها به الگوی تلفیقی برنامهدرسی با پیامدهای مثبت همراه بوده و در مجموع، محور فعالیتهای تغییر و اصلاح برنامهدرسی در این دانشگاهها را تمرکز بر رویکردهای تلفیقی با محوریت «آموزش توام با پژوهش»، «دندانپزشکی مبتنی بر شواهد» و «ورود دانش های جدید» در برنامهریزی درسی دندانپزشکی تشکیل داده است. با عنایت به تجربه جهانی و دانشگاههای ایران در زمینه اصلاح برنامههای دندانپزشکی عمومی و بکارگیری رویکرد تلفیق در برنامه های درسی این دوره، الگوی برنامهریزی درسی تلفیقی آموزش دندانپزشکی عمومی الگویی خواهد بود که در سه سطح (سطح حوزۀ علمی، سطح رشته تحصیلی، سطح برنامه موضوعی یا محتوای درس)؛ با تصمیمگیری در بارۀ چهار عنصر (اهداف، محتوا، روش و ارزشیابی) و با رعایت چهار اصل (تلفیق همزمان در سطح خرد و کلان؛ تنوع روشها و چند بعدی بودن؛ تعادل بین محتوا ـ فرایند محوری برنامه تلفیق؛ و مکمل بودن تلفیق از درون ـ تلفیق از بیرون) به تولید برنامه های درسی می پردازد