فرهاد شفیع پورمطلق؛ هانیه ملکی
چکیده
عدم کارآمدی برنامه های درسی علوم انسانی برای دانشجویان، مهمترین توجیه بازنگری آنهاست زیرا رشته های فعلی برای آینده ای که دانشجویان به آن ورود پیدا می کنند، از کارآمدی چندانی برخوردار نیست. در پژوهش حاضر ، دلالت های مبتنی بر یافته های مقالات علمی، با هم ترکیب شدند. روش پژوهش حاضر، شناسایی دلالت های حکمت بازنگری برنامه های درسی علوم ...
بیشتر
عدم کارآمدی برنامه های درسی علوم انسانی برای دانشجویان، مهمترین توجیه بازنگری آنهاست زیرا رشته های فعلی برای آینده ای که دانشجویان به آن ورود پیدا می کنند، از کارآمدی چندانی برخوردار نیست. در پژوهش حاضر ، دلالت های مبتنی بر یافته های مقالات علمی، با هم ترکیب شدند. روش پژوهش حاضر، شناسایی دلالت های حکمت بازنگری برنامه های درسی علوم انسانی مبتنی برآینده پژوهی است. پژوهش حاضر بر اساس روش فراترکیب (سندلوساکی و باروساو ،2007) تعیین شده و محیط پژوهش را کلیه مقالات منتشر شده طی سالهای 1371 تا 1400 تشکیل داده اند.شیوه نمونه گیری هدفمند و به شیوه اشباع نظری داده ها بوده است. لذا از بین 53 مقالات انتخاب شده اولیه 31 مقاله براساس داشتن شرایط ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل داده ها به شیوه کُد گذاری باز، محوری و انتخابی، تحلیل داده ها صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد،فرسودگی رشته ها، بی خاصیتی رشته ها، نظام مند نبودن رشته ها، بی تدبیر بودن رشته ها، ضعف ساختاری رشته ها، محدود بودن رشته ها، عملی نبودن رشته ها، پویا نبودن رشته ها، ایدئولوژی ضعیف رشته ها، میان رشته ای نبودن رشته ها،آسیب های جدی علوم انسانی موجود است و در نتیجه دلالت های بازنگری علوم انسانی بر این اساس باید تدوین و ارائه گردد.