فائزه ناطقی؛ حسین معافی؛ علیرضا فقیهی؛ محمد سیفی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف تحلیل محتوای کتابهای درسی شیمی دوره متوسطه دوم بر اساس میزان تأکید بر اهداف اقتصاد مقاومتی انجام شده است. روش پژوهش در این مطالعه توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. در این پژوهش پس از گردآوری داده های کمی از تکنیک آنتروپی شانون جهت تحلیل آنها بهره گرفته شد.جامعه آماری این پژوهش را محتوای کلیه کتابهای شیمی متوسطه دوم (شیمی ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف تحلیل محتوای کتابهای درسی شیمی دوره متوسطه دوم بر اساس میزان تأکید بر اهداف اقتصاد مقاومتی انجام شده است. روش پژوهش در این مطالعه توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. در این پژوهش پس از گردآوری داده های کمی از تکنیک آنتروپی شانون جهت تحلیل آنها بهره گرفته شد.جامعه آماری این پژوهش را محتوای کلیه کتابهای شیمی متوسطه دوم (شیمی دهم ، شیمی یازدهم و شیمی دوازدهم و آزمایشگاه علوم دهم و علوم یازدهم)تشکیل داد . روش نمونه گیری در این پژوهش تمام شماری بود ؛ لذا تمام متن کتابهای شیمی دوره متوسطه دوم مورد تحلیل قرار گرفتند. واحد ثبت در این تحقیق مضمون بود . یافتههای حاصل از تحلیل محتوا نشان داد که در متن کتابهای مورد بررسی به اهداف اقتصاد مقاومتی در بعد مصرف و حیطه های مهارتی و دانشی بیشترین توجه و در بعد اشتغال و تولید در حیطه نگرشی کمترین توجه صورت گرفته است. در بین کتابها نیز بیشترین توجه به اهداف اقتصاد مقاومتی در کتاب آزمایشگاه علوم یازدهم و کمترین توجه در کتاب درسی شیمی دوازدهم لحاظ شده است. یافته های حاصل از فراوانی مؤلفه ها نشان داده است که میزان توجه به اهداف اقتصاد مقاومتی از توزیع نرمال برخوردار نیستند و به میزان خیلی کمی به اهداف اقتصاد مقاومتی در کتابهای شیمی پرداخته شده است.
محمد فیروزی؛ محمد سیفی؛ علی حسینی مهر؛ علیرضا فقیهی
چکیده
هدف این پژوهش شناسایی و استخراج علل شکاف بین نظر و عمل تربیت هنری در دوره اول متوسطه و مقایسه دیدگاه مدیران و دبیران در این زمینه بودهاست. روش پژوهش، ترکیبی است. نمونه آماری شامل متخصصان برنامهدرسی و کارشناسان آموزش هنر و همچنین مدیران مدارس دوره اول متوسطه و دبیران درس فرهنگوهنر بودند که به ترتیب به صورت هدفمند و تمام شماری انتخاب ...
بیشتر
هدف این پژوهش شناسایی و استخراج علل شکاف بین نظر و عمل تربیت هنری در دوره اول متوسطه و مقایسه دیدگاه مدیران و دبیران در این زمینه بودهاست. روش پژوهش، ترکیبی است. نمونه آماری شامل متخصصان برنامهدرسی و کارشناسان آموزش هنر و همچنین مدیران مدارس دوره اول متوسطه و دبیران درس فرهنگوهنر بودند که به ترتیب به صورت هدفمند و تمام شماری انتخاب شدند. نخست علل شکاف از طریق تحلیل منابع ملی و بینالمللی و مصاحبه نیمهساختاریافته با متخصصان برنامهدرسی و کارشناسان آموزش هنر و براساس عناصر برنامهدرسی کلاین شناسایی و استخراج شد. سپس با استفاده از این علل، پرسشنامهای طراحی شده و در اختیار مدیران و دبیران قرار گرفت. نتایج، منجر به شناسایی و استخراج 79 علت شد که از این میان تنها در عنصر محتوا تفاوت معناداری بین نظر مدیران و دبیران وجود داشت. با توجه به این علل، جهت کاهش شکاف بین نظر و عمل تربیت هنری، تجدیدنظر در تدوین عناصر برنامهدرسی بهویژه در زمینه محتوای آموزشی ضروری است.