عرفانه قاسمپور؛ الهه قاسم پور؛ احمد ملکی پور
چکیده
تحقیق حاضر با عنوان مطالعه برنامه درسی اجرا شده و ادراک شده دروس عمومی معارف اسلامی در پی بررسی میزان تحقق اهداف دروس عمومی معارف اسلامی بوده است. این پژوهش به دو شیوه کمی (از نوع توصیفی) و کیفی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل دو گروه (اساتید و دانشجویان) و نمونه آماری دانشجویان کارشناسی دختر دانشگاه تهران به حجم 270 نفر با استفاده ...
بیشتر
تحقیق حاضر با عنوان مطالعه برنامه درسی اجرا شده و ادراک شده دروس عمومی معارف اسلامی در پی بررسی میزان تحقق اهداف دروس عمومی معارف اسلامی بوده است. این پژوهش به دو شیوه کمی (از نوع توصیفی) و کیفی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل دو گروه (اساتید و دانشجویان) و نمونه آماری دانشجویان کارشناسی دختر دانشگاه تهران به حجم 270 نفر با استفاده از جدول مورگان انتخاب و دادهها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمعآوری شد. نمونه آماری اساتید گروه معارف اسلامی دانشگاه تهران به حجم ده نفر بهصورت هدفمند انتخاب و دادهها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته جمعآوری شده است. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که برنامه درسی اجرا شده از سوی اساتید در حیطههای دانشی، نگرشی و عملکردی از سوی دانشجویان حاصل نشده است؛ لذا دانشجویان به اهدافی که اساتید از اجرای برنامه درسی مدنظر داشتهاند، دست نیافتهاند. بهطور کلی پژوهش حاضر نشان داده است که بین برنامه درسی اجرا شده و برنامه درسی ادراک شده دروس عمومی معارف اسلامی انطباق وجود ندارد.
یعقوب عزیزی؛ علیرضا صادقی؛ حسین عبداللهی
چکیده
چکیده پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی کیفیت درونی دروس عمومی دوره کارشناسی از دیدگاه اساتید و دانشجویان دانشگاه های شهر تهران انجام شده است. در این راستا چهار عنصر اصلی برنامه درسی شامل (اهداف، محتوا، روش تدریس، ارزشیابی) مورد ارزشیابی قرار گرفته اند. روش مورد استفاده در این پژوهش روش ترکیبی (کیفی- کمی ) است، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان ...
بیشتر
چکیده پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی کیفیت درونی دروس عمومی دوره کارشناسی از دیدگاه اساتید و دانشجویان دانشگاه های شهر تهران انجام شده است. در این راستا چهار عنصر اصلی برنامه درسی شامل (اهداف، محتوا، روش تدریس، ارزشیابی) مورد ارزشیابی قرار گرفته اند. روش مورد استفاده در این پژوهش روش ترکیبی (کیفی- کمی ) است، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های تهران و اساتید دروس عمومی در این دانشگاه ها می باشد. حجم نمونه شامل 20 نفر از اساتید و 384 نفر دانشجو که بر اساس مدل مورگان انتخاب شده اند، در تحلیل داده های تحقیق از روش تجزیه و تحلیل کیفی(تجزیه و تحلیل توصیفی)، روش آماری توصیفی شامل(میانگین،توزیع فروانی و انحراف استاندارد) ، آماراستنباطی از (آزمون t برای دو گروه مستقل) جهت مقایسه نظرات اساتید و دانشجویان مورد استفاده قرار گرفته است.یافته های پژوهش بیانگر نظر موافق اکثریت دانشجویان مورد مطالعه، نسبت به عناصر برنامه درسی دروس عمومی است، پاسخ های ابراز شده در پرسشنامه محقق ساخته، نشانگر آن است که وضعیت موجود دروس عمومی از لحاظ عناصری همچون اهداف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی موجود درسی در وضعیت مطلوبی قرار ندارند، در مورد عنصر هدف موجود دروس عمومی دیدگاه دانشجویان بر سطح متوسط و دیدگاه اساتید بر سطح مطلوب دلالت دارد.
عرفانه قاسم پور؛ رضوان حکیم زاده؛ احمد ملکی پور؛ احترام قاسم پور
چکیده
در دنیای کنونی که بیش از پیش نیاز به دانش آموختگان دارای اطلاعات و مهارتهای عمومی، توانمند در دسترسی به اطلاعات، برقراری ارتباطات مؤثر، تجزیه و تحلیل مسائل و ارائهی راه حلها، تفکر خلاق و شناسایی محیط ملی و بینالمللی احساس میشود. علاوه بر برنامه درسی تخصصی، دانشجویان کارشناسی ملزم به شرکت در تعداد معینی از دروس با موضوعات ...
بیشتر
در دنیای کنونی که بیش از پیش نیاز به دانش آموختگان دارای اطلاعات و مهارتهای عمومی، توانمند در دسترسی به اطلاعات، برقراری ارتباطات مؤثر، تجزیه و تحلیل مسائل و ارائهی راه حلها، تفکر خلاق و شناسایی محیط ملی و بینالمللی احساس میشود. علاوه بر برنامه درسی تخصصی، دانشجویان کارشناسی ملزم به شرکت در تعداد معینی از دروس با موضوعات متعددی است که به طور معمول در طی سالهای اول و دوم دانشگاه گذرانده میشود. این دوره که به عنوان برنامه درسی آموزش عمومی اشاره شده است، بخشی از برنامه درسی است که برای تمام دانشجویان مشترک است. در پژوهش حاضر برنامه های آموزش عمومی دانشگاهها مورد مطالعه قرار گرفت. روش پژوهش، مطالعه تطبیقی میباشد که دانشگاه های میسوری، یوسی داویس، بیروت و تهران به عنوان نمونه انتخاب شدهاند. محور های اصلی در این پژوهش، بررسی چگونگی ارزیابی و تغییرات در برنامهها، مقررات آموزشی، موضوعات، دورهها و واحد های درسی آموزش عمومی است. طی مطالعه دانشگاه های نمونه نکات مثبت و قابل تأمل از این مطالعه حاصل شده است که میتوان برای بهبود برنامه دروس عمومی در دانشگاه های ایران پیشنهاد نمود.